loading...
DLKade-دی ال کده
تبلیغات
----------------------------------------------------------------------------------
بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ

----------------------------------------------------------------------------------

----------------------------------------------------------------------------------
کد نویسی قالب : تم دیزاینر
گرافیک : آل دی اِل

----------------------------------------------------------------------------------
آخرین ارسال های انجمن
مهدی رجبی بازدید : 158 1391/11/18 نظرات (0)

 

 

 

 

 

 

 

«اوج»
در وجود من احساسی که مرا به اوج می‌رساند
نگاهم را به آسمان می‌برد
قلبم را به تپش می‌اندازد
دستان من، اگرچه بی‌حرکت
ولی شوق نوشتن دارد
می‌خواهد با قلم خدا همراه باشد
ابر را تکان دهد و جهان را بپیماید
با مداد سیاه روی غم‌ها خط بطلان بکشد
گل زیبایی می‌کشم
تا دل کسی تنها نباشد
من با قلم امید، اوج را ترسیم می‌کنم
من به اوج رسیده‌ام
"فیروزه علیدادی از زرین‌شهر اصفهان"

***********
«نوشتن»
حالا تنها نوشتن است
یار لحظه‌های تنهایی و خوب و بد من
خوب حسش می‌کنم
انگار همزادم است
ساده و صادق و صاف
عینِ کفِ دست
باورم نمی‌شد یک روز من هم
چنین دوستی پیدا کنم
"پویان اکبری از تهران"
***********
«معبد غزل»
کسی به دفتر دلم خطور می‌کند شبی
و بیت‌های ساده را مرور می‌کند شبی
کسی به شکل ساده‌ای از انعکاس آینه
درون معبد غزل ظهور می‌کند شبی
کسی شبیه معجزه پر از صدای خاطره
مرا پر از ترنمِ حضور می‌کند شبی
و مثل این‌که هرگز او مرا ندیده تاکنون
چه بی‌ترانه از دلم عبور می‌کند شبی
تمام خلوتم پر از حضور یک اقاقی است
که بعد رفتنت مرا صبور می‌کند شبی
و بعد با تب غزل، کسی که عاشق تو بود
تو را درون شعرها مرور می‌کند شبی
"مریم وزیری از تهران"
***********
«عاشق»
تمام مردم شهر مرا دیوانه می‌خوانند
من اما حس می‌کنم
آنقدرها هم خوب عاشق نشده‌ام
من هنوز هم
در نبود تو
گاهی لبخند می‌زنم
و این تمام عشق نیست
"فریبا خسروی"
***********
«مادرانه»
مادرم هر شب
تکه نانی را به رختخواب می‌برد
شاید کودک یتیمی را
در خواب ببیند
هرشب لابه‌لای خواب‌های کودکانه‌مان
تکرار می‌شویم
تو کنار پنجره‌ نقره‌ای ماه
من زیر پوشش سرمه‌ای شب
"دانیال رحمانیان"
***********
«زیباتر»
وقتی ابرهای خیالم بر اوج آسمان شعر
به پرواز درمی‌آیند
همه‌چیز زیباتر می‌شود
حتی حضور کاغذی‌ات
ازدحام واژه روی لب‌های سکوت
درست مثل فوران احساس در چشم‌های مغرور
من می‌دیدم و تو
نمی دانستی...
"سپیده حبیبی از تهران"
***********
«زمزمه»
گذشته‌هایم خاکستری است
اکنون را رنگ می‌زنم
شاید به رنگ لحظه عشق درآید
با رنگ عشق
رنگ‌های دیگر رنگی ندارد
در دریای پرتلاطم زندگی
چنان دست و پا زدم
که ناامیدی
قصد نزدیک شدن به من را داشت
اما آن لحظه نیز
عشق فراموشم نکرد
"سودابه آزادگان دهکردی از شهرکرد"
***********
«شب و باران»
باران که می‌بارد
هوا که تازه می‌شود
دلیل تازه‌ای پیدا می‌شود
برای زیستن
ای کاش هوا همیشه بارانی باشد
به سوی افق می‌روم
تا با تنهایی خویش سر کنم
تا از خدای خویش بخواهم
همه را به آرزوهای خوب
که تقدیر آنهاست، برساند
"اسماعیل بهتویی از تهران"
***********
«گلزار تفکر»
پا برهنه راه می‌رفتم
روی ماسه‌های خیس
چشمم افتاد به خودم
پرشور و پر از انگیزه و شادی
انگاری رمز دلم بی‌صدا شکسته بود
بگذار بهتر بگویم
قفس غرورم گسسته بود
ناگهان مرغ ذهنم
در آسمان احساس
سمت گلزار تفکر
بال و پر گشود
"فریبا بابایی"
***********
«مقصد آسمان»
باز باران بارید
کوچه از حس غریبانه باران پر شد
و درختان همه پُررنگ شدند
بی تو اما گل من
آسمانِ دل من ابری ماند
اشک در گوشه چشمم خشکید
روزها در گذرند
نام زیبای تو اما
تا ابد در دل ما می‌ماند
"پری‌ناز سعیدی از تبریز"
***********
«میلاد عاشقانه»
با سر انگشتان کوچکم
غبار یخ‌زده ثانیه‌ها را از سطح زندگی
پاک می‌کنم
غبار به‌جا مانده از گذر تند قرن‌ها
همان قرن‌هایی که آمدند و رفتند
و تو هنوز در راهی
یادت هست که گفتی: کاری نکن در مقابل خدا شرمنده شوم؟
من هنوز سرِ قولم هستم
دعایم کن
من نیز در میلاد عاشقانه‌ات، دعاگوی توام
"سُها علیزاده از خرمشهر"
***********

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 506
  • کل نظرات : 134
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 93
  • آی پی امروز : 97
  • آی پی دیروز : 99
  • بازدید امروز : 555
  • باردید دیروز : 338
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 3,352
  • بازدید ماه : 8,637
  • بازدید سال : 47,966
  • بازدید کلی : 543,901